بسم الله الرحمن الرحیم
چه بگویم از این کویر انسان چه بگویم از غربت مهم ترین اتفاق هستی که
همانا انسان است، روزی سنگ های چند تنی را بر روی دوش کشیدیم و هرم ها با
ملات خون ما بالا رفتند و ساخته شدند تا آیندگان شکوه استعمارگران جان وروح
ما را بستایند و بی محل از روی خون ما رد شوند، از جنگ های صلیبی چه بگویم
،از کشتن من بخاطر دین های خود ساخته برای توجیه ستم بورژاها بر توده های
مظلوم ، آری بازهم مشتی مرتجع خون مرا برای رسیدن اینبار نه برای ستایش
ایندگان از خودشان که برای تقدیس خدایان خود ساخته نردبان وصل قرار دادند،
از کشتارم و استعمارم در آفریقا بگویم؟ بخاطر رنگ تیره پوستم من و ده ها
میلیون من را به بردگی گرفته و سرزمینم را غارت کردند، از آمریکایم بگویم
که صدو نه میلیون من سرخ پوست را کشتند تا ارض موعود بنا کنند تا محل تجمیع
تمام بورژواهای تاریخ را در کاخ کفر به انسانیت سفید بسازند،از جنگ های
جهانی بگویم که مرا کشتند 150میلیون از مرا ،بمب اتم بر سرم ریختند
در ژاپن، در ایران گرسنگی را تقدیرم کردند تا ده میلیونم بمیرد، از
فلسطینم بگویم از رنجی که بر من میرودقصاصم می کنند بخاطر هولوکاست صنع دیگران، از من در خاورمیانه مظلوم بگویم جانم را می گیرند به جرم شرک به دین دست ساخته شان و به پیامبرم توهین میکنند همان پیامبری که کاملترین نماد من است و این شکستن استقلال انسانی مرا آزادی می خوانند، خدایا کی میشود همنوعان پابرهنه من دست از توجیه ستم بور ژواها و حاکمان شب بردارند ، و با بهانه های انسان کش آنها نظیر آزادی و دین خودساخته را هم اوایی نکنند و توجیه نکنند کشتار مرا به جرم سر دادن اوای خلق ستمدیده و به جرم خواندن نغمه رهایی ...
- ۳ نظر
- ۲۷ دی ۹۳ ، ۱۲:۱۵